الیسا جونالیسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
درسا جوندرسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

الیسا پرنسس کوچولوی ما

تولد 2 فرشته

همسرم ، تنها مونسم سی و سومین بهار زندیگیت را از صمیم قلب بهت تبریک میگم .و برای تمام مهربونی هات و کمک هایی که در بهتر بزرگ کردن و خوب تربیت کردن دخترمون بهم میکنی ازت ممنونم ،تا همیشه دوستت دارم و قدردان تمام خوبی هات هستم. دختر عزیزم دیشب خونه مادر جون اینا برای شما فرشته های نازنینم یه جشن کوچیک به مناسبت هفتمین ماهگرد تولد تو که مصادف بود با تولد بابا مهدی گرفتیم.کلی هم بهمون خوش گذشت خدای خوبم نگدار مهدی عزیزم و الیسای دوست داشتنیم باشید       .       تولدتون مبارک فرشته های من..   ...
29 مرداد 1392

تغییرات و پیشرفت های این روز های الیسا

گل نازم الان که دارم این مطالبو برات مینویسم 6 ماه و 14 روزه هستی و کنارم دراز کشیده ای و با خرس کوچولوت بازی میکنی. دیروز رفته بودیم خونه مادر جون اینا واسه اینکه آش نذری داشتن  ، شما  هم تو بغل پدر جون و با کمکش آش هم زدی،فدات بشم که کلی ذوق کرده بودی و میخندیدی.    این کاسه هم ماله من عزیز دلم چند وقتی هم هست که وقتی خونه کسی میریم غریبگی میکنی و  وقتی بغلت کنند گریه میکنی.دیروز هم که آش نذری خونه بیتا جون اینا بردیم وقتی رفتیم تو خونشون کلی گریه کردی که مجبور شدیم زود برگردیم بیرون. چند روزی هم هست تلاش میکنی تا بتونی  4 دست و پا بری ،ولی   هنوز قدرت بلند شدن ...
25 مرداد 1392

هفتمین ماهگرد

دختر نازم ، پرنسس کوچولوی من ، چقدر روزها در کنار تو زیبا و سریع میگذره انگار همین دیروز بود که بدنیا اومدی و برای اولین بار روی ماهتو دیدم و در آغوش گرفتمت و بوسیدمت. وای که با تو بودن با تمام بی خوابی ها و اذیت کردنت چه زیبا و دلنشین میگذره . گاهی اوقات با خودم فکر میکنم کاشکی میشد زمان رو نگه داشت و همیشه در همین حال باقی می موندیم و من تورو میگرفتم تو بغلم و محکم میچسبوندمت به خودم و سرمو میذاشتم روی قلبت و صدای قلبتو که تند تند میزنه رو گوش میدادم، عسلکم شنیدن صدای قلبت قشنگترین آهنگیه که تا بحال شنیدم .... دختر عزیزم ،همیشه برای اینکه خدای عزیز تورو به من و بابایی هدیه داده شکر گذارم و از خدای مهربون میخوام تا همیشه سالم و...
22 مرداد 1392

اولین مروارید های الیسا جون

جیگیلی مامان در تاریخ 11 مرداد بالاخره دندون سمت راست قسمت پایین  از زیر لثه های ظریفت زد بیرون و مرواریدت نمایان شد.خیلی سعی کردم عکس بگیرم از مرواریدت اما موفق نشدم چون درست زمانی که میخوام عکس بگیرم دهنتو میبندی. بخاطر همین دندون در آوردنتم اشتهات به غذا خیلی کم شده و موقع خوردن غذا هم منو اذیت میکنی و هم خودت اذیت میشی  بطوریکه 1 ساعت طول میکشه چند قاشق فرنی  بخوری اونم با کلی گریه کردن.امیدوارم هر چه زودتر بتونی راحت مثل گذشته غذا بخوری. ...
14 مرداد 1392

روز به یاد ماندنی

قشنگ ترین تصویر عمرم عکس نازنینی از نخستین دیدن توست خوش آهنگ عمرم ،یادگار دلنشین اولین خندیدن توست..... عشق را با تو تجربه کردم،امید زندگی را در تو آموختم،محبت را در قلب تو یافتم ، با هر تپش قلبم می گویم دوستت دارم و چشمان همیشه عاشقم در انتظار توست مهدی عزیزم سوین سالگرد ازدواجمونو بهت تبریک میگم و خیلی خیلی خوشحالم که امسال این روز عزیز رو با دخترمون جشن گرفتیم عاشقانه دوستت دارم همسر مهربونم الیسای عزیزم من و بابایی در تاریخ 1 مرداد 1389 با هم عقد کردیم  و 1 مرداد 1392 سومین سالگرد ازدواجمون بود و بابایی برای این روز قشنگ مارو برد بیرون و حسابی گردوند و در آخرهم برای شام  رفتیم QFC. خیلی شب خ...
2 مرداد 1392
1